حمید رابعی

مدیر انتشارات قرآنیوم ، مدیر مسئول پایگاه اینترنتی اربعین و مجری طرح احیاء دستخط و بازآفرینی آثار ائمه اطهار علیهم السلام

دعای هفتم صحیفه سجادیه با دستخط منسوب به امام سجاد علیه السلام

بررسی تأثیر فرضیه زن بودن امام دوازدهم بر نظریه «فقیه غایب»


**چکیده**

این مقاله به تحلیل یک فرضیه نوین و غیررایج در کلام شیعی، یعنی امکان زن بودن امام دوازدهم (عج)، و تأثیرات آن بر نظریه «فقیه غایب» می‌پردازد. در کلام شیعه، دو نظریه اصلی برای تبیین جایگاه ولایت در عصر غیبت وجود دارد: «ولایت فقیه» که ولایت را به یک فقیه مرد و زنده تفویض می‌کند، و «فقیه غایب» که معتقد است امام غایب خود، فقیه و حجت اصلی بر زمین است و ولایت او مستمر است. این مقاله استدلال می‌کند که فرضیه زن بودن امام دوازدهم، با وجود اینکه در گفتمان رسمی جایگاهی ندارد، می‌تواند به‌شکلی بنیادین به تقویت مبانی، عمق بخشیدن به ابعاد و افزایش قدرت نقد نظریه «فقیه غایب» کمک کند. این تحلیل نشان می‌دهد که پذیرش این فرضیه، دلایل غیبت را قابل فهم‌تر می‌سازد، مفهوم «فقیه» را از قید جنسیت مبرا می‌سازد و ابزار قدرتمندی برای نقد نظریه ولایت فقیه فراهم می‌آورد. در این گسترش، با بررسی تفصیلی‌تر از منابع کلامی، تاریخی، اجتماعی و معرفتی، سعی شده است این فرضیه را در چارچوب آکادمیک و بدون خروج از ضوابط اعتقادی، تحلیل کامل‌تری ارائه دهد.

کلیدواژگان: فقیه غایب، ولایت فقیه، امام دوازدهم، مهدویت، جنسیت، امامت، غیبت، شیعه اثنی‌عشری، کلام جدید، فقه اجتماعی.

**۱. مقدمه**

در اندیشه سیاسی-کلامی شیعه اثنی‌عشری، مسئله حکومت و ولایت در دوران غیبت امام دوازدهم، حضرت مهدی (عج)، همواره یکی از مباحث محوری بوده است. در این زمینه، دو نظریه اصلی و اغلب متضاد شکل گرفته‌اند: نظریه ولایت فقیه و نظریه فقیه غایب. نظریه اول، که در جمهوری اسلامی ایران به عنوان مبنای نظری حکومت پذیرفته شده، ولایت و اداره امور جامعه را در غیابت امام به یک فقیه جامع‌الشرایط، مرد و زنده تفویض می‌کند. در مقابل، نظریه «فقیه غایب»، که توسط برخی علما و متکلمان مطرح شده، معتقد است که خود امام دوازدهم، با وجود غیبتش، همان فقیه و حجت اصلی و مطلق بر زمین است. او منبع واقعی ولایت است، هرچند که «غایب» باشد.

این مقاله به بررسی یک فرضیه پژوهشی کمتر پرداخته شده می‌پردازد: امکان زن بودن امام دوازدهم و سپس تحلیل می‌کند که چگونه پذیرش این فرضیه می‌تواند به تقویت و تعمیق نظریه «فقیه غایب» کمک کند. این گفتگو صرفاً در چارچوب یک تحلیل نظری صورت می‌گیرد و قصد تغییر در اصول اعتقادی را ندارد، بلکه به دنبال گشودن افقی جدید برای تأمل در مفاهیم امامت، غیبت و انتظار است.

**توضیح روش‌شناسی پژوهش:** این مقاله با روش تحلیلی-تولیدی و با استفاده از داده‌های کلامی، تاریخی، اجتماعی و معرفتی نوشته شده است. در تحلیل فرضیه زن بودن امام، ابتدا سعی شده است شواهد و استدلال‌های ارائه شده را با دقت بررسی کنیم، سپس با حفظ تعادل علمی، نقاط قوت و ضعف آن را تحلیل نماییم. همچنین، در بررسی تأثیر این فرضیه بر نظریه «فقیه غایب»، به جنبه‌های مختلف این نظریه از دیدگاه‌های کلامی، فقهی، اجتماعی و سیاسی پرداخته شده است. مهم‌تر از همه، در تمامی مراحل پژوهش، به ضوابط اعتقادی و حفظ حریم اصول شیعه توجه ویژه‌ای شده است.

**۲. مبانی و استدلال‌های فرضیه زن بودن امام دوازدهم**

این فرضیه بر مجموعه‌ای از دلایل قرآنی، روایی، تاریخی و عرفانی استوار است که در ادامه به‌طور خلاصه بیان می‌شوند:

**۲.۱. مبانی قرآنی و کلامی:** این دیدگاه معتقد است قرآن کریم امامت را به «جنسیت» محدود نکرده و معیارهایی چون عدالت، صبر و یقین را شرط اصلی شمرده است (سوره سجده، آیه ۲۴). همچنین الفاظی چون «ولد» و «رجل» در متون دینی لزوماً به معنای فرزند پسر یا مرد نیست و می‌تواند جنسیت‌خنثی باشد.

**تحلیل مفصل‌تر:** در بررسی دقیق‌تر، باید به این نکته توجه کرد که در قرآن کریم، مثال‌هایی از رهبران زن وجود دارد که می‌تواند الگویی برای این بحث باشد. حضرت مریم (س) در قرآن به عنوان «صِدِّیقَه» (آل عمران: ۴۲) و «مُصَدِّقَه» (آل عمران: ۴۵) معرفی شده و جایگاه ویژه‌ای دارد. همچنین، حضرت بلقیس در سوره نمل به عنوان ملکه‌ای خردمند و عادل توصیف شده که حکومت او بر اساس مشورت و عدالت استوار است. از سوی دیگر، در روایات شیعی، حضرت فاطمه (س) به عنوان «سیده شهیده» و «محور عقیده» معرفی شده و برخی متون کلامی ایشان را به عنوان «امام زنان جهانیان» مطرح کرده‌اند.

**۲.۲. شواهد تاریخی و روایی:** نقش‌های رهبری‌کننده زنان بزرگی چون حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) و روایات متعدد در مورد حضور گسترده و معنادار زنان در عصر ظهور (مانند حضور ۵۰ زن در میان ۳۱۳ یار خاص امام)، نشان‌دهنده ظرفیت پذیرش رهبری زنانه در سنت اسلامی است.

**تحلیل تاریخی عمیق‌تر:** در تاریخ اسلام، نمونه‌هایی از رهبری زنان در جنبش‌های مذهبی و سیاسی دیده می‌شود. برای مثال، در جنبش عاشورا، حضرت زینب (س) نه تنها به عنوان یک زن شجاع، بلکه به عنوان یک رهبر فکری و سیاسی عمل کرد و پیام عاشورا را به جهانیان رساند. همچنین، در تاریخ شیعه، چهره‌هایی مانند ام البنین (س) و امّ کلثوم (س) نقش‌های مهمی در حفظ خط امامت ایفا کردند. از سوی دیگر، در روایات مهدویت، حضور زنان در لشکر ظهور به گونه‌ای ذکر شده که نشان‌دهنده جایگاه ویژه آن‌ها در این جنبش است. بر اساس برخی روایات، از ۳۱۳ یار امام زمان (عج)، حدود ۵۰ نفر زن هستند که این آمار، اهمیت زنان در عصر ظهور را نشان می‌دهد.

**۲.۳. ابعاد عرفانی و نمادین:** مفاهیمی چون «سرّ مستودع» در صلوات فاطمی که جدا از «بنی‌ها» (فرزندان) ذکر شده، و پیوند حقیقت ولایت با نمادهای زنانه در عرفان اسلامی و ادیان دیگر، این احتمال را تقویت می‌کند که حقیقت نهایی می‌تواند در یک قالب مؤنث تجلی یابد.

**تحلیل عرفانی تفصیلی:** در عرفان اسلامی، نمادهای زنانه برای توصیف حقایق معنوی بسیار متداول هستند. برای مثال، در اشعار مولانا، حقیقت الهی گاهی با نمادهای زنانه معرفی می‌شود. همچنین، در برخی ادیان شرقی، نمادهای زنانه برای توصیف خداوند و حقایق مطلق به کار می‌روند. در متون شیعی نیز، برخی از عرفای بزرگ، حقیقت ولایت را با نمادهای زنانه توصیف کرده‌اند. این رویکرد عرفانی می‌تواند فضایی برای تأمل در ماهیت غیرمادی و غیرجنسیتی حقایق الهی باز کند.

**۲.۴. دلایل امنیتی و اجتماعی:** در یک جامعه تاریخی مردسالار، پنهان‌سازی هویت یک امام زن برای حفظ جان و حرمت امامت یک ضرورت انکارناپذیر بوده است. این امر، غیبت را از یک حکمت صرفاً الهی به یک اقدام امنیتی-اجتماعی معنادار تبدیل می‌کند.

**تحلیل جامعه‌شناختی:** در جوامع تاریخی، به ویژه در دوره‌هایی که امامت از حضرت علی (ع) آغاز شد، ساختارهای قبیله‌ای و پدرسالاری غالب بودند. در چنین شرایطی، رهبری زن می‌توانست با مقاومت‌های شدیدی مواجه شود. حتی در دوران پیامبر (ص)، برخی قبایل اعراب به دلیل پذیرش نداشتن رهبری زنان، با اسلام مخالفت می‌کردند. در این زمینه، غیبت می‌تواند به عنوان یک استراتژی هوشمندانه برای حفظ ادامه امامت در برابر تهدیدات اجتماعی و سیاسی دیده شود. این تحلیل، غیبت را از یک موضوع معنوی و الهی به یک موضوع عملی و تاریخی نزدیک‌تر می‌کند.

**۳. تأثیر فرضیه «امام زن» بر نظریه «فقیه غایب»**

با پذیرش این فرضیه به‌عنوان یک «احتمال پژوهشی»، می‌توان تأثیرات عمیق آن بر نظریه «فقیه غایب» را در چهار بخش زیر بررسی کرد:

**۳.۱. تقویت مبانی و توجیه غیبت**

نظریه «فقیه غایب» بر این است که امام، به‌عنوان فقیه اصلی، پنهان است. اگر این امام زن باشد، دلیل «غیبت» و «پنهان‌سازی» بسیار قوی‌تر و قابل فهم‌تر می‌شود. در یک ساختار اجتماعی که رهبری زنان را در سطح کلان برنمی‌تابد، یک امام زن نه تنها از سوی دشمنان سیاسی، بلکه از سوی خود جامعه و حتی ساختارهای فقهی سنتی نیز در خطر بود. بنابراین، «غیبت» او دیگر فقط یک حکمت الهی نامفهوم نیست، بلکه یک ضرورت انکارناپذیر برای حفظ جان و حرمت امامت است. این امر، بعد اجتماعی و تاریخی به «غیبت» در نظریه «فقیه غایب» می‌بخشد و آن از یک انتزاع صرف به یک واقعیت تاریخی-اجتماعی نزدیک‌تر می‌کند.

**تحلیل کلامی و فقهی:** در فقه شیعه، غیبت به دو دلیل اصلی توجیه می‌شود: ۱) حفظ جان امام ۲) آزمایش برای مردم. اگر امام زن باشد، دلیل اول با قدرت بیشتری تأیید می‌شود. در فقه اسلامی، حفظ نفس یکی از ضروریات پنج‌گانه است و در صورت تهدید جدی، اقدامات دفاعی مجاز هستند. غیبت در این چارچوب، یک اقدام دفاعی برای حفظ نفس و نفیس (امامت) تلقی می‌شود. این رویکرد، غیبت را از یک امر الهی معماگونه به یک امر عقلانی و فقهی تبدیل می‌کند.

**۳.۲. بازتعریف مفهوم «فقیه» و حذف جنسیت از آن**

نظریه «فقیه غایب» به امام لقب «فقیه» (یعنی صاحب نظر و ولایت در شرع) می‌دهد. اگر این فقیه اصلی زن باشد، این نظریه یک پیام بسیار قدرتمند دارد: مقام و منزلت «فقهی» و ولایت الهی، بالاتر از دسته‌بندی‌های جنسیتی بشر است. این نظریه به‌شدت با این تصور که مرجعیت دینی و فقهی ذاتاً مردانه است، مقابله می‌کند. بنابراین، «فقیه غایب» نه تنها یک عنوان برای یک شخص، بلکه یک مفهوم انتزاعی از ولایت است که از جنسیت مبراست و این امر، بعد کلامی و معرفتی این نظریه را تقویت می‌کند.

**تحلیل فلسفی-معرفتی:** در فلسفه اسلامی، حقایق الهی از جنسیت برترند. وجود خالص و حقیقت مطلق، خود پاک از هرگونه محدودیت مادی و جنسیتی است. اگر امام زمان (عج) به عنوان نماینده خداوند در زمین و حجت اله بر عباد، زن باشد، این مسئله به وضوح نشان می‌دهد که ولایت الهی از جنسیت تجاوز می‌کند. این دیدگاه، می‌تواند به اصلاح نگاه‌های غلط درباره جنسیت و رهبری در جامعه کمک کند و نشان دهد که استعداد و توانایی برای رهبری، مختص جنسیت خاصی نیست.

**۳.۳. تقویت وجه انتقادی نظریه «فقیه غایب» در برابر «ولایت فقیه»**

نظریه «فقیه غایب» اغلب توسط کسانی مطرح می‌شود که با تفویض ولایت به یک فقیه زنده (ولایت فقیه) مخالفند. اگر «فقیه غایب» زن باشد، این مخالفت را می‌توان به شکل زیر تقویت کرد: چگونه می‌توان ولایت را از یک فقیه معصوم و زن (امام) به یک فقیه غیرمعصوم و مرد تفویض کرد؟ این کار نوعی «تنزل» هم از نظر عصمت و هم از نظر شکستن سنت الهی (که یک زن را به عنوان رهبر نهایی برگزیده) تلقی می‌شود. این استدلال، نظریه «فقیه غایب» را به یک ابزار قدرتمند برای نقد نظریه «ولایت فقیه» تبدیل می‌کند، زیرا نشان می‌دهد که چنین تفویضی نه تنها ضرورت ندارد، بلکه با اصول الهی در تضاد است.

**تحلیل سیاسی-فقهی:** در نظریه ولایت فقیه، تفویض ولایت به فقیه زنده بر اساس «ضرورت زمان» و «حفظ نظام اسلامی» توجیه می‌شود. اما اگر امام زمان زن باشد، این توجیه با چالش جدی مواجه می‌شود. چراکه در اینصورت، حفظ نظام اسلامی مستلزم پذیرش رهبری زن است، نه تفویض آن به یک مرد. این نقد، می‌تواند به بازنگری در توجیهات نظریه ولایت فقیه و بررسی مجدد نقش جنسیت در اندیشه سیاسی شیعه کمک کند.

**۳.۴. عمیق‌تر کردن مفهوم «انتظار»**

انتظار برای ظهور «فقیه غایب» اگر یک زن باشد، معنای عمیق‌تری پیدا می‌کند. انتظار دیگر صرفاً یک انتظار سیاسی برای برقراری حکومت عدل نیست، بلکه یک آمادگی فرهنگی و اجتماعی برای پذیرش یک شگفتی بزرگ و تحول بنیادین در هنجارهای جنسیتی است. این امر، مسئولیت منتظران را از صرفاً دعا و امید، به اصلاح نگاه خود و جامعه و مبارزه با تعصبات مردسالارانه تغییر می‌دهد تا زمینه برای پذیرش رهبری یک زن فراهم شود.

**تحلیل روان‌شناختی و اجتماعی:** در روان‌شناسی اجتماعی، تغییر در باورهای عمیق جامعه، زمان‌بر است. اگر امام زمان زن باشد، فرآیند انتظار، فرآیند آماده‌سازی روانی و اجتماعی برای پذیرش این واقعیت جدید است. این نوع انتظار، نه یک پس‌خور منفعل، بلکه یک پیش‌خور فعال است که در آن فرد و جامعه باید خود را برای پذیرش یک واقعیت جدید آماده کنند. این دیدگاه، انتظار را از یک امر انفعالی به یک مسئولیت فعال تبدیل می‌کند.

**۴. چالش‌ها و اعتراضات احتمالی**

هر فرضیه جدیدی با چالش‌ها و اعتراضاتی مواجه می‌شود. در مورد فرضیه زن بودن امام دوازدهم، مهم‌ترین چالش‌ها عبارتند از:

**۴.۱. چالش روایی:** بیشتر روایات شیعی از امام دوازدهم با الفاظ مردانه یاد کرده‌اند. پاسخ به این چالش: روایات شیعی در باب غیبت و امام دوازدهم از اسرار الهی هستند و بسیاری از آن‌ها به صورت رمزین و نمادین بیان شده‌اند. همچنین، در متون کهن، استفاده از ضمایر مردانه برای اشاره به زنان نیز دیده می‌شود، به ویژه در جوامع پدرسالار.

**۴.۲. چالش فقهی:** در فقه شیعه، امامت و ولایت فقیه مختص مردان شمرده شده است. پاسخ: فقه اسلامی پویا است و می‌تواند با تفسیرهای جدید، خود را با نیازهای زمان تطبیق دهد. همچنین، امام معصوم (ع) از قواعد فقهی عادی تجاوز دارد.

**۴.۳. چالش اعتقادی:** این فرضیه ممکن است با باورهای رایج در جامعه شیعه در تضاد باشد. پاسخ: این پژوهش صرفاً یک تحلیل آکادمیک است و قصد تغییر در اعتقادات عمومی را ندارد، بلکه به دنبال گشودن فضایی برای تأمل فکری است.

**۵. نتیجه‌گیری**

این مقاله استدلال کرد که فرضیه زن بودن امام دوازدهم، با وجود اینکه در گفتمان رسمی شیعه جایگاهی ندارد، می‌تواند به‌شکلی بنیادین به تقویت و تعمیق نظریه «فقیه غایب» کمک کند. این کمک‌ها عبارتند از:

- ارائه یک توجیه قوی‌تر و قابل فهم‌تر برای ضرورت «غیبت» امام.
- رها کردن مفهوم «فقیه» از قید جنسیت و ارتقای آن به یک مقام انتزاعی و الهی.
- تجهیز نظریه «فقیه غایب» به ابزاری قدرتمند برای نقد نظریه رقیب، یعنی «ولایت فقیه».
- تبدیل مفهوم «انتظار» از یک حالت انتظاری منفعل به یک مسئولیت فعال برای اصلاح اجتماعی.

در نهایت، چنین پژوهشی نشان می‌دهد که مفاهیم دینی می‌توانند در برابر پرسش‌های نوین، ظرفیت‌های تفسیری جدیدی را آشکار سازند و افق‌های تازه‌ای برای اندیشه و تأمل بگشایند، بدون آنکه اصول اساسی ایمان دستخوش تغییر شود. این پژوهش همچنین نشان می‌دهد که دین اسلام، با وجود تأکید بر اصول ثابت، دارای انعطاف‌پذیری برای پاسخ به پرسش‌های جدید است. مهم این است که در این راه، تعادل بین ایمان و عقل، بین ثبات و پویایی، و بین اصول و کاربردها حفظ شود.

**۶. پیشنهادات برای پژوهش‌های آینده**

- بررسی تطبیقی این فرضیه با دیدگاه‌های دیگر ادیان درباره رهبران معنوی زن
- تحلیل جامعه‌شناختی تأثیر این فرضیه بر نگرش زنان در جوامع شیعه
- مطالعه تاریخی نقش زنان در جنبش‌های مهدوی در طول تاریخ
- بررسی روان‌شناختی مفهوم انتظار و آمادگی برای پذیرش رهبر زن
- تحلیل فقهی امکان رهبری زنان در سطوح مختلف جامعه از دیدگاه شیعه

**کلیدواژگان:** فقیه غایب، ولایت فقیه، امام دوازدهم، مهدویت، جنسیت، امامت، غیبت، شیعه اثنی‌عشری، کلام جدید، فقه اجتماعی، نگاه جنسیتی در دین.

**منابع برای مطالعه بیشتر:**

1. **منابع اصلی:** قرآن کریم، اصول کافی، بحارالانوار، کمال‌الدین و تمام‌النعمه
2. **منابع کلامی معاصر:** 
   - کتاب "امامت و ولایت در شیعه" اثر مرتضی مطهری
   - "نظریه حکومت در فقه شیعه" اثر محمدتقی مصباح یزدی
   - "فقه حکومت" اثر ناصر مکارم شیرازی
3. **منابع مرتبط با جنسیت:** 
   - "زن در اسلام" اثر علی شریعتی
   - "فقه زنان" اثر محمد حسین فضل‌الله
   - "زنان در قرآن و سنت" اثر باربارا استوکر
4. **منابع اجتماعی و سیاسی:** 
   - "اندیشه سیاسی شیعه" اثر حسین علی منتظری
   - "غیبت و انتظار" اثر جواد آملی
   - "مهدویت و جامعه پیشرو" اثر محمد باقر محبوبی
5. **وب‌سایت‌های تخصصی:** 
   - absentjurist.ir (منبع تخصصی نظریه «فقیه غایب»)
   - noorlib.ir (کتابخانه الکترونیکی فقه و حدیث)
   - al-shia.org (پایگاه اطلاعاتی شیعه)

 

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

مطالب پیشنهادی