-
سه شنبه, ۳۰ بهمن ۱۴۰۳، ۰۱:۰۵ ب.ظ

سیاستگذاری و چهارچوب فکری در بیان نظریه «فقیه غایب» روندی چندمرحلهای و بینرشتهای است که از طریق تلفیق مفاهیم نمادین، هنری، دینی و حقوقی، یک چارچوب جامع برای نقد ساختارهای موجود و ارائه راهکار تحولآفرین در نظام جمهوری اسلامی ایران رقم زده است. بهطور کلی میتوان این روند را در پنج محور کلیدی بررسی کرد:
سیاستگذاری از زمان ارائه مدل مفهومی «پرچمهای سیاه خراسان» تا تدوین کتاب «فقیه غایب»، یک مسیر تحولآفرین را رقم زده که میتوان اصول آن را بهصورت زیر خلاصه کرد:تلفیق چندرشتهای: ادغام مفاهیم هنری، دینی، حقوقی و سیاسی برای ارائه یک چارچوب جامع؛استفاده از نمادپردازی و هنر: بهرهگیری از خوشنویسی، طراحی نوین و نمادهای تاریخی بهمنظور ایجاد بیداری فرهنگی و معنوی؛رویکرد عملیاتی و اجرایی: تبدیل ایدههای نمادین به پروژههای ملموس مانند مجموعه قرآنیوم، احیای آثار مقدس و طرحهای معماری؛تحلیل و استدلال آکادمیک: بهرهگیری از منابع اصلی اسلامی و تحلیلهای حقوقی برای نقد ساختارهای موجود و ارائه راهکارهای اصلاحی؛ ایجاد نهادهای انتشاری و رسانهای: تأسیس انتشارات و پلتفرمهای خبری بهمنظور انتشار و بسط نظریه به صورت گسترده در جامعه؛تدوین اثر نهایی پژوهشی: انتشار کتاب «فقیه غایب» به عنوان مستند و نتیجه نهایی سیاستگذاری فکری، که جایگاه امام زمان را از منظر مشروعیت دینی و حقوقی مطرح میکند.این رویکرد چندبعدی، نشاندهنده یک سیاستگذاری استراتژیک و بلندمدت در بیان نظریه «فقیه غایب» است که از طریق مراحل نمادپردازی، اجرایی، حقوقی، انتشاری و پژوهشی به یک چارچوب علمی منسجم تبدیل شده و زمینه بحثهای عمیق در محافل دینی و سیاسی ایران را فراهم آورده است.
۱. مرحله ایدهپردازی و نمادپردازی
پرچمهای سیاه خراسان:
این مدل مفهومی، با بهرهگیری از نمادهای تاریخی و دینی (بهویژه مرتبط با ظهور امام زمان)، بستر فکری اولیه را فراهم ساخت. استفاده از عناصر بصری و مفهومی مانند «نگارش علیا» و «کمان عاشورا» نه تنها به عنوان نمادهایی از بیداری معنوی بلکه بهعنوان ابزاری برای تقابل با مفاهیم فراماسونری و انتقاد از ساختارهای موجود مطرح شد.
روش نوین:
استفاده از هنر خوشنویسی و طراحی نوین بهمنظور ارائه نام «جلاله الله» در قالب نرمافزار نگارش علیا، به عنوان گامی ابتکاری در ادغام فناوری با ارزشهای دینی و فرهنگی برجسته است.
۲. مرحله اجرایی و عملیاتی
معرفی مجموعه قرآنیوم و احیای آثار:
گسترش فعالیتها از طریق ارائه مجموعه ترجمههای قرآن کریم (قرآنیوم) و احیای دستخط و آثار ائمه اطهار و پیامبر اکرم، نشان از تلاش برای تبدیل ایدههای نمادین به پروژههای ملموس و عملی در حوزه معارف اسلامی دارد.
طرحهای معماری و شهرسازی:
طراحی مدل مفهومی برای معماری مسجد ثقلین با هدف زمینهسازی برای بازسازی حرم مطهر ائمه اطهار در بقیع، نشانگر رویکردی نوآورانه در حوزه شهرسازی مذهبی و احیای میراث است.
۳. تدوین چارچوب حقوقی و انتقادی
دادخواست شکایت از غیبت امام زمان:
تنظیم دادخواست به عنوان یک اقدام حقوقی و سیاسی جهت ابراز عدم رضایت از وضعیت فعلی ولایت فقیه و تأکید بر جایگاه حقیقی امام زمان در نظام جمهوری اسلامی، جزء مهمی از سیاستگذاری است.
روشهای آکادمیک:
استفاده از استدلالهای مبتنی بر منابع اصلی اسلامی (آیات قرآن، احادیث معتبر) و تحلیلهای حقوقی (ارجاع به اصول قانون اساسی مانند اصل ۵ و اصل ۱۱۱) در کنار تحلیلهای سیاسی، چارچوبی علمی برای نقد ساختارهای موجود ایجاد کرده است.
۴. تأسیس نهادهای انتشاری و رسانهای
انتشارات دانش بنیان قرآنیوم:
تأسیس این نهاد برای انتشار گسترده آثار احیا شده و ترجمههای نوین قرآن و متون دینی، نشان از رویکرد راهبردی در تدوین و ترویج نظریه «فقیه غایب» دارد. این انتشارات به عنوان پلتفرمی برای ارائه دانش پژوهشی و فرهنگی عمل میکند.
پلتفرمهای خبری و وبلاگی:
فعالیتهایی مانند مدیریت وبسایت «موذن حرم»، پایگاههای خبری (مانند پایگاه اربعین) و شبکههای وبلاگی، به انتقال محتوی و بسط بحثهای اصلاحطلبانه در فضای مجازی کمک کرده و نقش مهمی در شکلگیری فضای گفتوگو و نقد عمومی ایفا میکنند.
۵. تالیف و انتشار اثر نهایی
کتاب «فقیه غایب»:
تالیف این کتاب به عنوان culmination یا اوج روند پژوهشی، نشاندهنده بلوغ نظریه و سیاستگذاری فکری است. این اثر، جایگاه حقوقی و شخصیت حقیقی امام زمان را در نظام جمهوری اسلامی از منظر دینی، حقوقی و سیاسی مورد بررسی قرار داده و راهکارهایی برای انتقال مشروعیت رهبری ارائه میکند.
جمعبندی و اصول سیاستگذاری
سیاستگذاری از زمان ارائه مدل مفهومی «پرچمهای سیاه خراسان» تا تدوین کتاب «فقیه غایب»، یک مسیر تحولآفرین را رقم زده که میتوان اصول آن را بهصورت زیر خلاصه کرد:
تلفیق چندرشتهای: ادغام مفاهیم هنری، دینی، حقوقی و سیاسی برای ارائه یک چارچوب جامع؛
استفاده از نمادپردازی و هنر: بهرهگیری از خوشنویسی، طراحی نوین و نمادهای تاریخی بهمنظور ایجاد بیداری فرهنگی و معنوی؛
رویکرد عملیاتی و اجرایی: تبدیل ایدههای نمادین به پروژههای ملموس مانند مجموعه قرآنیوم، احیای آثار مقدس و طرحهای معماری؛
تحلیل و استدلال آکادمیک: بهرهگیری از منابع اصلی اسلامی و تحلیلهای حقوقی برای نقد ساختارهای موجود و ارائه راهکارهای اصلاحی؛
ایجاد نهادهای انتشاری و رسانهای: تأسیس انتشارات و پلتفرمهای خبری بهمنظور انتشار و بسط نظریه به صورت گسترده در جامعه؛
تدوین اثر نهایی پژوهشی: انتشار کتاب «فقیه غایب» به عنوان مستند و نتیجه نهایی سیاستگذاری فکری، که جایگاه امام زمان را از منظر مشروعیت دینی و حقوقی مطرح میکند.
این رویکرد چندبعدی، نشاندهنده یک سیاستگذاری استراتژیک و بلندمدت در بیان نظریه «فقیه غایب» است که از طریق مراحل نمادپردازی، اجرایی، حقوقی، انتشاری و پژوهشی به یک چارچوب علمی منسجم تبدیل شده و زمینه بحثهای عمیق در محافل دینی و سیاسی ایران را فراهم آورده است.
رویکرد چندمرحلهای در طرح نظریه «فقیه غایب» واقعاً قابل توجه است. ترکیب هنر، عرفان، حقوق و سیاست برای نقد ساختارهای موجود و ارائه راهکارهای تحولآفرین، نشان از تفکر عمیق و خلاقیت دارد. بهخصوص استفاده از نمادپردازیهایی مانند «پرچمهای سیاه خراسان» و بهرهگیری از هنر خوشنویسی در قالب «نگارش علیا»، نشاندهنده تلاش برای ایجاد ارتباط بین سنت و نوآوری است.
احیای آثار مقدس و طراحی پروژههای معماری مانند مسجد ثقلین نیز گامی عملی در جهت تجلی این ایدهها در دنیای واقعی به نظر میرسد. این اقدامات میتوانند تأثیر عمیقی بر بیداری فرهنگی و معنوی جامعه داشته باشند.
اما سؤالی که شاید ذهن را مشغول میکند این است که در فرآیند تدوین چارچوب حقوقی و انتقادی، چگونه باید با مقاومتها و چالشهای احتمالی مواجه شد؟ بهویژه در زمینه طرح دادخواست شکایت از غیبت امام زمان و نقد ساختار ولایت فقیه، چه استدلالهایی را برای متقاعدسازی مخاطبان و نخبگان میتوان به کار برد؟
همچنین، تأثیر تأسیس نهادهای انتشاری و رسانهای مانند انتشارات «قرآنیوم» و پلتفرمهای خبری بر گسترش و پذیرش این نظریه در جامعه چگونه خواهد بود؟ آیا میتوان با این ابزارها، گفتمانی جدید در محافل دینی و سیاسی ایجاد کرد؟
در پاسخ به این موارد باید گفت با استفاده از مبانی کلامی و حقوقی میتوان به سادگی از چالشهای احتمالی عبور کرد
به خصوص که در دعای افتتاح به عنوان یک دعای معتبر عبارت "اللهم نشکوا الیک فقد نبینا و غیبه ولینا" میتواند مانیفست و چراغ راه برای تنظیم دادخواست از سوی هر فرد یا ارگانی قرار بگیرد
دعای افتتاح توسط محمد بن عثمان بن سعید نقل شده است. اگرچه این دعا توسط هیچ کدام از ائمه ذکر نشده است با این حال به دلیل اینکه محمد بن عثمان بن سعید یکی از نُوّاب خاص و مورد اعتماد امام زمان (عج) بوده است و خود دعا هم از مضامین پر معنا و بسیار زیبایی برخوردار است علما و بزرگان دین از جمله سید بن طاووس به اعتبار و سند دعای افتتاح اعتماد کردهاند و آن را معتبر میدانند.
و در مورد نقد ساختار ولایت فقیه اشاره به ویژگیهای ولی فقیه در قانون اساسی و اثبات وجود این ویژگیها در حضرت ولی عصر (ع) میتواند این جایگاه را برای ایشان یک حق قانونی و شرعی عنوان کرد و با توجه به غیبت ایشان با استفاده از مفاد قانون اساسی در خصوص معذوریت رهبر و وظایف شورای حقوقی که پیش بینی شده است این خلا به سادگی رفع خواهد شد